زندگی فاطمه(س) چنان سرشار از جنبه های مهربانانه و عطوفت آمیز است که ذکر تمامی مصادیق آن مجالی دیگر می طلبد اما می توان این جنبه ها را در چند دسته کلی خلاصه کرد و به هرکدام از آنها تا حدی اشاره نمود.

دوران کودکی فاطمه(س) سرشار از سختی ها و مرارت ها بود و البته این موضوع، اقتضای طبیعی بنای عظیمی بود که پدر وی قصد بنانهادن آن را داشت. اما با این حال عطوفتی که درفضای روابط بین افراد این خاندان موج می زد به حدی فضای خشونت بار عصر جاهلی را از مهر آکنده بود که ظرفیت اندک آدمیان تندخو، قدرت تحمل آن را نداشت. نمونه های بسیاری را در تاریخ دوران صدر اسلام می توان یافت که به پیامبر(ص) به خاطر محبت و علاقه ای که به فرزندان و نزدیکان خود ابراز می کرده اعتراض شده است. (12)

احادیث بیشماری درکتاب های مختلف ذکر شده است که نشان می دهد پیامبر(ص) آن قدر فاطمه(س) را می بوسیده که رشک و اعتراض دیگران برانگیخته می شده است.

طبری در «دلایل الامامه» آورده است: عایشه درحالی که پیامبر(ص) فاطمه(س) را می بوسید سر رسید و پرسید ای رسول خدا آیا او را دوست داری؟ پیامبر(ص) فرمود: « به خدا قسم اگر شدت علاقه مرا به او می دانستی، او را بیشتر دوست می داشتی.» (13)

پیامبر عادت کرده بود همیشه فاطمه آخرین نفری باشد که قبل از هر سفر با او وداع می کند و اولین نفری باشد که پس ازبازگشت او را می بیند.(14) این فضایی بود که فاطمه(س) درآن رشد می یافت. در یکی از روزها این آیه شریفه نازل شد که: «لاتجعلوا دعاءالرسول بینکم دعاء بعضکم بعضاً» (نور/63) صداکردن پیامبر را درمیان خودتان همانند صداکردن همدیگر مشمارید. و به موجب آن مسلمانان امر شدند که پیامبر را با عبارتی چون «یا رسول الله»، «یا ایهاالنبی» مورد خطاب قراردهند. فاطمه(س) می فرماید من دیگر جرأت نکردم ایشان را پدرجان خطاب کنم. وقتی به خدمت ایشان رسیدم، خطاب کردم «یا رسول الله» و این عبارت را تکرار کردم. پدرم از من روبرگرداند و درمرتبه سوم به من فرمودند: «ای فاطمه، این آیه درباره تو و خاندان و نسل تو نازل نشده است. زیرا تو از من هستی و من از تو. این آیه درباره جفاپیشگان و تندخویان قریش، که فخرفروش و متکبرند نازل شده است. تو مانند قبل مرا پدرجان خطاب کن. زیرا این خطاب دلم را زنده می کند و خدا را خوشنود می سازد.»

محدوده این محبت و علاقه تنها منحصر به فاطمه(س) و پدر بزرگوارش نبود. نگاهی کوتاه به خطبه های علی(ع) پس از فراق فاطمه(س) ایراد کرده است و شعرهایی که از ایشان درهمین مورد روایت شده است و درک عمیق فشار روحی ای که در اثر این ضایعه به علی(ع) دست داده است، جلوه هایی از علاقه متقابل این دو همسر و همدل را آشکار می سازد. (15)

در مورد علاقه فاطمه(س) به فرزندانش و محبتی که به آنها ابراز می کرده، روایات بسیاری نقل شده است که توجه فاطمه(س) را به این عنصر در تربیت کودکان نشان می دهد. شاید توجه ایشان به نقش این عاطفه مادری در تربیت فرزندان را بتوان در روایاتی از این دست جست که روزی سلمان وارد خانه فاطمه(س) می شود و می بیند دختر پیامبر آسیاب را می چرخاند در حالیکه فرزندش حسن گریه می کند. عرض می کند که من آسیاب کنم یا بچه را ساکت نمایم؟ فاطمه(س) می فرماید شما آسیاب کنید، من بر آرام کردن بچه سزاوارترم.(16)

فاطمه ازدست پروردگان و به تعبیری از پدیدآورندگان مکتبی است که شادکردن فرزند را معادل آزادکردن بنده می داند. توصیه می کند هنگام رفتار با کودکان باید مانند آنها کودک شد. (17) و بهترین عمل نزد خداوند را شادی ای می داند که انسان در قلب مؤمنی به وجود می آورد. فاطمه تا سحر در پیشگاه خداوند به نیایش می ایستد و در پاسخ فرزندش که از او می پرسد مادر، چرا برای ما دعا نکردی و فقط برای همسایه ها دعا کردی می فرماید: «فرزندم! اول همسایه، بعد خانه.» (18)

براساس این قراین است که نگارنده معتقد است جلوه های روشنی از محبت سرشاری که در فراهم آوردن یک زندگی نشاط آمیز نقش اساسی دارد، در این روایت و گزارش ها قابل مشاهده است.


بخشودن و بخشوده شده
بودایی ها می گویند: «تمام رنج بشر به خاطر چنگ انداختن او به اوضاع گذشته، هستی است.» به دوش کشیدن بار گذشته ناموفق، همواره مانعی نیرومند بر سر راه ایجاد نشاط و شادی در زندگی به شمار می رود. اگر نتوان اثر فشار روحی ای را خنثی کرد که به وجدان افراد دراثر اعمال نادرست یا افکار ناشایستی که در گذشته داشته اند، وارد می شود، جای هیچ امیدواری ای نه تنها برای داشتن یک زندگی همراه با سرور بلکه حتی برای ادامه یک زندگی فاقد نشاط اما بدون رنج و عذاب هم باقی نخواهد ماند. در نظام های متفاوت، راه حل های مختلفی برای این مسأله و دفع و رفع مشکلات ناشی از آن ارایه شده است. «کار په دی ام» (19) همان آموزه لاتینی است که به انسان ها یاد می دهد در زندگی باید فقط و فقط به «حال» بنگرند؛ نه اندوه گذشته را داشته باشند و نه دغدغه آینده را. راه حلی که نظامی های دینی در این مورد پیشنهاد می کنند، در مفهوم «توبه» جلوه می کند. باران توبه تیرگی های روان آلوده دامنان را می شوید و غبار خانه روح آنان را فرو می نشاند. گویی آدمیان پس از توبه وجودی دوباره یافته اند و انسانی تازه شده اند.


وقتی انسان بتواند با نیروی توبه بر احساس گناهکاری خود غلبه کند، راه ورود نشاط را به زندگی خود هموار کرده است. ازطرفی هرچه امید آدمی به لطف خداوند بیشتر و احساس او از پذیرش توبه 

واقعی تر باشد این غلبه آسان تر صورت می پذیرد و آن نتایج راحت تر به دست می آید.





جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ



چگونه می توان محیط مدرسه را به محیطی با نشاط وشاد تبدیل نمود.

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سیره شهـدا Nicholas تعمیر پکیج سرویس پکیج ایران رادیاتور بوتان گردشگری کیش vwefhwfhhh چطور مي توانيم از اينستاگرام به درامد برسيم سایت موزیک بیس روان پزشکی طراحی سایت و سئو شیک پوشان