در ادامه سنت طرح پرسش مهر و در هفتمین پرسش خود از دانشآموزان سوال کرد که آیا محیط مدرسه محیطی دلپذیر، شاد و پرنشاط است؟ برای ما بنویسید که محیط پرنشاط در مدرسه چگونه است و چه اقداماتی میتوان انجام داد تا این محیط شادابتر، دلپذیرتر و امنتر باشد و آن را بیشتر دوست داشته باشید.
رئیس جمهور با بیان اینکه اگر در کلاس و مدرسه رابطه نزدیکی بین خانواده و دانشآموز با معلم برقرار شود، پیشرفت علمی حاصل خواهد شد و مشکلات کشور کم میشود، گفت: نباید اجازه دهیم که محیط کلاس دو قطبی شود و باید دولت، خانواده و معلمین و دانشآموزان تلاش کنند تا محیط مدرسه دلپذیرتر و شادابتر برای همه شود.
دانش آموزان یکی از مدارس زیرکوه در کنار پدرانشان یک روز شاد را با برپایی مسابقات ورزشی و جشنواره غذا تجربه کردند..
معرفی الگوهای مناسب علمی، ورزشی، فرهنگی به دانش آموزان
توجه به بهداشت روانی و جسمی دانش آموزان
برگزاری جنگ خنده در مراسم صبحگاهی یا اعیاد که با گفتن لطیفه های مناسب و اخلاقی باعث ایجاد شور و نشاط و تخلیه هیجانی می شود.
ایجاد تابلوی اعلانات تحت عنوان ایستگاه خنده که شامل شعرهای شادی آفرین و لطیفه های مناسب می باشد.
فضاسازی و زیباسازی حیاط مدرسه: دیوارهای تزیین شده با نقاشی های زیبا، سطح زمین مناسب، کاشت درخت و فضای سبز، قرار دادن نیمکت های رنگی، زیبا، تابلوی زیبا در سردر مدرسه، مناسب بودن اندازه محیط مدرسه.
رعایت بهداشت: تمیز بودن محیط مدرسه، کلاس ها، بهداشت فردی، اجتماعی،
براى این که سلامت جسمانى و روانى کودکان، دانشآموزان، اطرافیان و خودمان حفظ شود، باید سعى کنیم با شناسایى عوامل مؤثر بر شادى، موجبات تقویت عوامل مثبت و تقلیل عوامل منفى مؤثر بر شادى را فراهم کنیم.
از آن جا که شادى بزرگترها عامل مؤثر در شادى و نشاط کودکان است و اولیا و مربیان غمگین نمى توانند فرزندان و دانشآموزانى شاد تربیت کنند، با ارائه نظام اعتقادى درست براى دستیابى به شادى، مى توان به افزایش شادى در میان افراد جامعه کمک کرد. به این ترتیب مردم مى توانند تغییرى مثبت در زندگى خود به وجود آورند، احساس پیشرفت و لذت در زندگى داشته باشند و به شادى دائمى دست یابند و فقط در این صورت است که مى توانند شادى را در وجود فرزندانشان نیز پرورش دهند.
سیراب نشدن فرزندان از محبت و عاطفه کافی، بی تعادلی روحی و روانی را بهدنبال دارد. ناآشنایی خانوادهها با روشهای مؤثر تعلیم و تربیت را میتوان با آموزش احساس مسئولیت در برابر خود، خانواده، واقع بینی همراه با نگرش مثبت، تقویت روحیه همکاری و کار گروهی، آموزش مهارتهای زندگی، تقویت مهارت ادراکی و. به کمک تمامی دستاندرکاران محیط آموزش تا حدود زیادی حل کرد تا در نهایت محیطی شاداب و البته قانونمند ایجاد شود و فرزندانی مفید، هدفمند و کاربردی پرورش یابند.
اسلام که دین فطرت و طبیعت است نیز پیوسته مریدان خود را به شادیهای مثبت و سازنده دعوت میکند. در دستورات آسمانی دین اسلام نکته های ارزشمندی در خصوص ایجاد شادی و نشاط آمده است. این شادی گاهی برای خود آدمی است و زمانی برای دیگران. این همه ثواب که برای تبسّم زدن بر دیگران ذکر شده و سفارشهایی که برای پوشیدن لباسهای شاد و استعمال بوی خوش، دیدار با دوستان، نظافت و پاکیزگی، مسافرت و تفریح، حضور در طبیعت، زدودن کینه و حسد از دل و شوخطبعی و مزاح و. مطرح شده است، همه برای ایجاد شادی و راندن غم و اندوه از دل مؤمنان است.(طریقهدار، 1380، ص 20)این موضوعات، مکرراً در آیات و احادیث مورد تأکید قرار گرفته است که در ذیل به برخی از آنها اشاره میشود.
امام رضا(ع) می فرمایند: کوشش کنید اوقات روز شما چهار ساعت باشد: ساعتی برای عبادت و خلوت، ساعتی برای تأمین معاش، ساعتی برای معاشرت با برادران و ساعتی را هم به تفریحات و لذایذ خود اختصاص دهید و در مسرّت و شادیِ ساعات تفریح، نیروی انجام وظایف اوقات دیگر را تأمین کنید. |
حضرت علی(ع) می فرمایند: «السرور یبسط النفس و یثیرو النشاط»؛ شادمانی باعث انبساط روح و برانگیختن وجد و نشاط است.(محمدی ریشهری، 1362، ص 2449)امام رضا(ع) می فرمایند: کوشش کنید اوقات روز شما چهار ساعت باشد: ساعتی برای عبادت و خلوت، ساعتی برای تأمین معاش، ساعتی برای معاشرت با برادران و ساعتی را هم به تفریحات و لذایذ خود اختصاص دهید و در مسرّت و شادیِ ساعات تفریح، نیروی انجام وظایف اوقات دیگر را تأمین کنید(مجلسی، 1403، ج17، ص 321، روایت سوم).
شاد در لغت، به معنای خشنود، خوش حال، خوش وقت، بی غم، خوش و خرم زیستن، زندگی کردن، و زندگانی کردن، و شادی به معنای شادمانی، خوش حالی، و خوش دلی آمده است. علم روان شناسی تعریف های مختلفی از نشاط ارائه کرده است، اما به طور اجمال می توان گفت: یکی از جنبه های هیجان، شادی است که با واژه هایی چون: سرور، نشاط و خوش حالی هم معناست. در این جا به چند تعریف از شادی اشاره می کنیم:
«شادی، احساس مثبتی است که از حس و پیروزی به دست می آید. شادی، عبارت است از مجموع لذت ها منهای دردها. شادی، ترکیبی از عاطفه مثبت بالا و عاطفه منفی پایین است.»
شادکامی و نشاط، حالتی است که از آن به سرزندگی و آمادگی برای پیشرفت یاد می شود
دین اسلام با شادی مخالف نیست اما شادی باید دارای ویژگیهایی باشد که با کرامت انسانی همخوانی داشته باشد. البته با نگاهی به
فرهنگ ایرانی بدون شک باید تأکید کنیم که در هیچ کجای فرهنگ ما ادای حرکات مستهجن و سخیف به عنوان شادی قلمداد نمیشود
، تعالیم اخلاقی، مقرر میدادند که شادی نباید باعث از بین رفتن وقار و ابهت انسان یا باعث مردن دل و روح آدمی شود. چنانچه امام علی(ع) میفرمایند: «وقار خود را در برابر خوشمزگیها و حکایتهای مضحک و یاوهها و هرزهگوییها حفظ کنید» و در عین حال که در آن حرامی رخ ندهد، بر همین مبنا مراتب شادی، در سه بخش(واقعی، حلال و حرام) تقسیم میشود که بهترین و جامعترین نوع آن، شادی معنوی است.
در زمان موسی علیه السلام خشکسالی پیش آمد!آهوان در دشت،
موسی به درگاه الهی شتافت و داستان آهوان را نقل نمود!
داستان آموزنده «رازی برای شادی»
او ثروتمندترین فرد شهر بود، اما زندگی شادی نداشت. همۀ خویشاوندان و دوستانش از او قرض گرفته، اما هرگز پس نداده بودند. او از این موضوع خیلی غمگین بود. روزی خویشاوندان و دوستانش را به مهمانی دعوت کرده بود، اما در همان شب سارقان به خانه اش دستبرد زدند. او اصلا نمی فهمید مردم شهرش که او با آنها آن قدر مهربان بود، چرا با او چنین رفتاری می کنند.
بعد از این ماجرا او هر روز غمگین تر و غمگین تر می شد. تا این که روزی یک راهب پیر پس از سفری طولانی به خانۀ او رسید.
مرد ثروتمند حکایت رنج و ناراحتی اش را به راهب پیر گفت. راهب لبخندی زده و گفت: من رازی را در معبدی در بالای کوه گذاشته ام. آیا مایل هستی برای گرفتن آن با من بیایی؟ اما باید بدانی که راه خیلی دور است و باید هزینه و توشۀ کافی برای سفر با خود برداری.
او پذیرفت و از پی راهب به راه افتاد. راه واقعاً بسیار طولانی بود. آنها از چندین دهکده گذشتند و کوه ها و دره های زیادی را پشت سر گذاشتند. در راه با مردم فقیر زیادی برخورد می کردند و راهب معمولا از او می خواست که به آنها صدقه بدهد. پولی که مرد با خود برداشته بود، روز به روز کمتر می شد و او نگران می شد که اگر پولش ته بکشد، چه کار باید بکند.
راهب متوجه نگرانی او شد و گفت: نگران نباش. من به تو قول داده ام که بعد از رسیدن به معبد بالای کوه، با شادی به خانه بازگردی.
او پس از شنیدن حرف راهب، با طیب خاطر و بدون نگرانی همۀ پولش را در راه به مردم فقیر صدقه داد.
سرانجام آنها به معبد رسیدند. مرد با عجله و بلافاصله از راهب درخواست کرد که راز شادی را به او بدهد.
راهب گفت: من راز شادی را به تو داده ام.
او با تعجب زیاد گفت: کی چنین چیزی به من دادی؟ چرا من متوجه نشدم؟
راهب گفت: فعلاً که اینجا هستی، چند روزی در اینجا بمان.
مرد ناچار پذیرفت و چندین روز در معبد ماند. اما کم کم از برگزاری روزانۀ مراسم دعا خواندن و قرائت کتاب مقدس توسط راهب های بودایی احساس بی قراری و ناراحتی کرد. به راهب مراجعه کرد و از او خرج و توشه ای درخواست کرد تا بتواند به خانه و شهرش برگردد.
راهب این بار هم به او گفت: من خرج سفر تو را قبلاً داده ام.
مرد دیگر مطمئن شد که راهب پیر یک دروغگو است. با ناراحتی معبد را ترک کرد و از دامنۀ کوه سرازیر شد. بعد از کمی طی راه، دیروقت شد. او خسته و گرسنه بود اما هیچ پولی نداشت و نمی دانست چه کار باید بکند.
در این هنگام دهقان پیری او را دید و گفت: شما همان کسی هستید که به من کمک کردید. اینجا چه کار می کنید؟
مرد به خاطر نیاورد که کی به این پیرمرد کمک کرده است. دهقان پیر با او مثل خویشاوند خود برخورد کرد و شب او را در خانه اش مهمان کرد.
روز بعد، مرد به راهش ادامه داد. در راه وقتی به مشکلی بر می خورد، افرادی که قبلاً به آنها کمک کرده بود، به دادش رسیدند. وقتی سرانجام بدون هیچ پولی، اما شاد و خوشحال به خانه اش رسید، ناگهان متوجه شد که پیرمرد راست می گفت و راز شادی را به او داده است. آن راز ساده این بود که اگر با شادی و طیب خاطر به دیگران کمک کنی، این شادی و خوشحالی خیلی زود به خودت باز می گردد. مرد ثروتمند به خاطر آورد که در گذشته، همیشه به امید جبران شدن، به دیگران کمک می کرد و همین انتظار و برداشت نیز به خودش بر می گشت.
منبع:bartarinha.ir
زندگی فاطمه(س) چنان سرشار از جنبه های مهربانانه و عطوفت آمیز است که ذکر تمامی مصادیق آن مجالی دیگر می طلبد اما می توان این جنبه ها را در چند دسته کلی خلاصه کرد و به هرکدام از آنها تا حدی اشاره نمود.
دوران کودکی فاطمه(س) سرشار از سختی ها و مرارت ها بود و البته این موضوع، اقتضای طبیعی بنای عظیمی بود که پدر وی قصد بنانهادن آن را داشت. اما با این حال عطوفتی که درفضای روابط بین افراد این خاندان موج می زد به حدی فضای خشونت بار عصر جاهلی را از مهر آکنده بود که ظرفیت اندک آدمیان تندخو، قدرت تحمل آن را نداشت. نمونه های بسیاری را در تاریخ دوران صدر اسلام می توان یافت که به پیامبر(ص) به خاطر محبت و علاقه ای که به فرزندان و نزدیکان خود ابراز می کرده اعتراض شده است. (12)
احادیث بیشماری درکتاب های مختلف ذکر شده است که نشان می دهد پیامبر(ص) آن قدر فاطمه(س) را می بوسیده که رشک و اعتراض دیگران برانگیخته می شده است.
طبری در «دلایل الامامه» آورده است: عایشه درحالی که پیامبر(ص) فاطمه(س) را می بوسید سر رسید و پرسید ای رسول خدا آیا او را دوست داری؟ پیامبر(ص) فرمود: « به خدا قسم اگر شدت علاقه مرا به او می دانستی، او را بیشتر دوست می داشتی.» (13)
پیامبر عادت کرده بود همیشه فاطمه آخرین نفری باشد که قبل از هر سفر با او وداع می کند و اولین نفری باشد که پس ازبازگشت او را می بیند.(14) این فضایی بود که فاطمه(س) درآن رشد می یافت. در یکی از روزها این آیه شریفه نازل شد که: «لاتجعلوا دعاءالرسول بینکم دعاء بعضکم بعضاً» (نور/63) صداکردن پیامبر را درمیان خودتان همانند صداکردن همدیگر مشمارید. و به موجب آن مسلمانان امر شدند که پیامبر را با عبارتی چون «یا رسول الله»، «یا ایهاالنبی» مورد خطاب قراردهند. فاطمه(س) می فرماید من دیگر جرأت نکردم ایشان را پدرجان خطاب کنم. وقتی به خدمت ایشان رسیدم، خطاب کردم «یا رسول الله» و این عبارت را تکرار کردم. پدرم از من روبرگرداند و درمرتبه سوم به من فرمودند: «ای فاطمه، این آیه درباره تو و خاندان و نسل تو نازل نشده است. زیرا تو از من هستی و من از تو. این آیه درباره جفاپیشگان و تندخویان قریش، که فخرفروش و متکبرند نازل شده است. تو مانند قبل مرا پدرجان خطاب کن. زیرا این خطاب دلم را زنده می کند و خدا را خوشنود می سازد.»
محدوده این محبت و علاقه تنها منحصر به فاطمه(س) و پدر بزرگوارش نبود. نگاهی کوتاه به خطبه های علی(ع) پس از فراق فاطمه(س) ایراد کرده است و شعرهایی که از ایشان درهمین مورد روایت شده است و درک عمیق فشار روحی ای که در اثر این ضایعه به علی(ع) دست داده است، جلوه هایی از علاقه متقابل این دو همسر و همدل را آشکار می سازد. (15)
در مورد علاقه فاطمه(س) به فرزندانش و محبتی که به آنها ابراز می کرده، روایات بسیاری نقل شده است که توجه فاطمه(س) را به این عنصر در تربیت کودکان نشان می دهد. شاید توجه ایشان به نقش این عاطفه مادری در تربیت فرزندان را بتوان در روایاتی از این دست جست که روزی سلمان وارد خانه فاطمه(س) می شود و می بیند دختر پیامبر آسیاب را می چرخاند در حالیکه فرزندش حسن گریه می کند. عرض می کند که من آسیاب کنم یا بچه را ساکت نمایم؟ فاطمه(س) می فرماید شما آسیاب کنید، من بر آرام کردن بچه سزاوارترم.(16)
فاطمه ازدست پروردگان و به تعبیری از پدیدآورندگان مکتبی است که شادکردن فرزند را معادل آزادکردن بنده می داند. توصیه می کند هنگام رفتار با کودکان باید مانند آنها کودک شد. (17) و بهترین عمل نزد خداوند را شادی ای می داند که انسان در قلب مؤمنی به وجود می آورد. فاطمه تا سحر در پیشگاه خداوند به نیایش می ایستد و در پاسخ فرزندش که از او می پرسد مادر، چرا برای ما دعا نکردی و فقط برای همسایه ها دعا کردی می فرماید: «فرزندم! اول همسایه، بعد خانه.» (18)
براساس این قراین است که نگارنده معتقد است جلوه های روشنی از محبت سرشاری که در فراهم آوردن یک زندگی نشاط آمیز نقش اساسی دارد، در این روایت و گزارش ها قابل مشاهده است.
وقتی انسان بتواند با نیروی توبه بر احساس گناهکاری خود غلبه کند، راه ورود نشاط را به زندگی خود هموار کرده است. ازطرفی هرچه امید آدمی به لطف خداوند بیشتر و احساس او از پذیرش توبه
واقعی تر باشد این غلبه آسان تر صورت می پذیرد و آن نتایج راحت تر به دست می آید.
شاد بودن هنر است ، شاد کردن هنری والاتر
لیک هرگز نپسندیم به خویش
که چو یک شکلک بی جان شب و روز
بی خبر از همه خندان باشیم
بی غمی عیب بزرگی است که دور از ما باد
شاد بودن هنر است گر به شادیه تو دلهایه دگر باشد شاد
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
ژاله اصفهانی
در حقيقت آموزش و پرورش به مثابه درختي تنومند است كه براي تغذيه و باروري ميوه هايش نيازمند استفاده از منابعي است كه با هماهنگي و مساعدت، موجبات رشد آن را فراهم مي آورند. از سوي ديگر عناويني چون خلاقيت نقادي و نقدپذيري، بارش فكري، مهارت هاي زندگي، تغذيه و بهداشت فردي و جمعي، مدرسه ي شاد زماني در مدارس عملياتي خواهد شد كه تمامي عناصر اين مجموعه به باور لازم برسند و تحول و تغيير را به عنوان يك اصل در نظر بگيرند. شادماني احساسي است كه زندگي را چيزي خوب مي داند. شادماني به مفهوم دوام لحظات شاد ديروز، روحيه ي سرخوش امروز و زمان دشوار فرد است. آنچه اشخاص آن را شادي تجربه مي كنند نه يك شادي زودگذر بلكه يك احساس عميق و اين باور است كه به رغم مشكلات امروز همه چيز خوب است،يا به خوبي برگزار خواهد شد
.انساني شاد است كه از زنده بودن خود احساس رضايت و خوشبختي كند،
پیشنهاد به مشاوران، مربیان پرورشی
معرفی الگوهای مناسب علمی، ورزشی، فرهنگی به دانش آموزان
برگزاری جنگ شادی خانوادگی در مدرسه
برگزاری برنامه های صبحگاهی بانشاط و پربار همراه با موسیقی و ورزش
به پا گر خَلَد خاری آسان برآید-
چه سازم به خاری که در دل نشیند!
از لحظهای که خبر فاجعه ترور سردار قاسم سلیمانی را شنیدم، مفهوم این عبارات بالا ذهنم را رها نمیکند: چه سازم به خاری که در دل نشیند؟ و ازخود می پرسم آیا این است سرنوشت همه فرزندان شایسته این آب و خاک، با هر اندیشه و هرگرایشی؟ انهدام؟
باری… ایران بار دیگر یکی از فرزندان شایسته خود را با دریغ تمام، از دست داد. شخصیتی که سدٌی سترگ در برابر خون آشامان داعش برآورد و مرزهای کشور ما را از نکبت حضور آنان ایمن داشت. من نیز در اندوه عمیق ازدست دادن آن انسانی که شخصاً دورادور دوست می داشتمش، سوگوارم.
درباره این سایت